گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
مانده پلک آسمان در گیر و دار واشدن
شب بلندی میکند از وحشت رسوا شدن
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی