مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد