دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد