همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو