نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»