خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
کربلای عمر هرکس بیگمان خواهد رسید
روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد رسید
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»