هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی