در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی