آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی