فراتر است، از ادراک ما حقیقت ذاتش
کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
«اَلا یا اَیها السّاقی اَدِر کأسا و ناوِلها»
که درد عشق را هرگز نمیفهمند عاقلها
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!