صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!