خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
به باران فکر کن... باران نیاز این بیابان است
ترکهای لب این جاده از قحطی باران است
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!