زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتۀ ربَّ جلیل
گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت با خود کعبه، زینسان
هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد
حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
پیرمردی، مفلس و برگشتهبخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
ای که عمریست راه پیمایی
به سوی دیده هم ز دل راهیست
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس