از فرّ مقدم شه دین، ختم اوصیا
آفاق، با بَها شد و ایّام، با صفا
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس