مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتۀ ربَّ جلیل
گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت با خود کعبه، زینسان
هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
پیرمردی، مفلس و برگشتهبخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
ای که عمریست راه پیمایی
به سوی دیده هم ز دل راهیست