توفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ، نخل ماتمیان دوش میزند!
دل آزاده با خدا باشد
ذکر، نسیان ماسوا باشد
خدایا به جاه خداوندیات
که بخشی مقام رضامندیات
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا
آن لب که زمینبوسی درگاه رضا کرد
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
خداوندا در این دیرینه منزل
دری نشناختم غیر از در دل
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
خدایا دلی ده حقیقتشناس
زبانی سزاوار حمد و سپاس