تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما