و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟