همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر