هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی