دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی
زمین با نور اخلاق تو میگردد چراغانی
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت