كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است