بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟