دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود