بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد
بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود