سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری