نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت