قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت