قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
یا ازلیَّ الظُّهور، یا ابدیَّ الخفا
نورُک فوقَ النَّظر، حُسنُک فوقَ الثنا
ما طائر قدسیم، نوا را نشناسیم
مرغ ملکوتیم، هوا را نشناسیم
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
اَلسَّلام ای سایهات خورشید ربّ العالمین
آسمانِ عزّ و تمکین، آفتاب داد و دین
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت