قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت