ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت