سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد