نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد