شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت