خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت