رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند
اینروزها تمام خیابانها
اگر چه خانه پر از عکس و نام و نامۀ توست
غریب شهری و زخمت شناسنامۀ توست
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا