مشعلی در دست آمد راه را پیدا کند
قطره میآمد که خود را بخشی از دریا کند
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
چه خوب، مرگ خریدار زندگانی توست
حیات طیبه تصویر نوجوانی توست
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد