دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من