در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من