بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد
بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت
غروب جمعهای در ازدحام آه خواهد رفت
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من