ای نامۀ سر به مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
دور و بر خود میكشی مأنوسها را
اِذن پریدن میدهی طاووسها را
میان بارش بارانی از ستاره رسید
اگرچه مثنوی... اما چهارپاره رسید
زن، رشک حور بود و تمنّای خود نداشت
چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت