بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید