هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
تو را اینگونه مینامند مولای تلاطمها
و نامت غرش آبی آوای تلاطمها
وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد
باید که تو را فاطمه مادر شده باشد
بگو که یکشبه مردی شدی برای خودت
و ایستادهای امروز روی پای خودت
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایۀ آن سرو روان ما را بس