تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست