چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش میاندازد جگرها را
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود