الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...