هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود