به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم