تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است