بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم